دوبیتی تک مطلعی یا خُرادی به قالب محدودی ازدوبیتی گفته میشود که شمار چهارمصرعی آن نباید از بیست دوبیتی زنجیرهای کمتر باشد که مصرع اول آنها واحداست و جملگی از قافیه یکسان برخوردارند، واین از محدودترین قالبهای شعری درحوزه ادب فارسی است. نخستین دیوان به این سبک دیوان غمانه نام دارد[۱] که توسط شاعر معاصر و بنیان گزار این قالب شعری مهرزاد قنبری سرداراکبری (خُراد آذر) درعروض وزن: مفاعیلن مفاعلین فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) درچارچوب گویش فهلویات رایج (لهجه طاهر عریان) سروده شده است که کهنترین گویش برای سرایش دوبیتی است. دوبیتی تک مطلعی پس از بیست ((دوبیت))(یا بیشتر)، میتواند پاره نخست مصرع اول راحفظ کند و تاپنجاه دوبیتی زنجیرهای ومتحدالموضوع، ادامه یابد.[۲]
محتویات [نهفتن]
۱معنای تک مطلعی
۲وزن
۳ساختار
۴دیوان غمانه
۵منابع
معنای تک مطلعی[ویرایش]
مطلع نخستین نیمبند هرپاره یا مصرع شعراست همهٔ انواع شعر یک مطلع را یکبار در گونهٔ خود میآورند اما در دوبیتی تک مطلعی تا بیست مصرع نخستین متن و سروده یا قافیهٔ آن بعینه تکرار میشود. نکته اصلی این گونه دوبیتی زنجیرهای ودارای وحدت موضوع بودن آن بدون خروج از قالب وزن و قافیهٔ بیت اول و تکیه اصلی پیوسته بر مصرع معیار است.
وزن[ویرایش]
کلیه عروض غیر رباعی به ویژه (هزج) که ازتکرار (مفاعیلن) ایجاد میشود وزن دوبیتی تک مطلعی میتواند باشد. این قالب درمختصات رباعی سرایی نیز کاربر دارد.
ساختار[ویرایش]
نظام دوبیتیهای تک مطلعی جدیدترین و محدودترین قالب شعرکلاسیک فارسی است و با نظر به اینکه کوتاهتر ین ساخت چامه درادب پارسی دوبیتی (و شکل انحصار وزنی آن: رباعی) است، درقالب تک مطلعی با صرف نظر ازمصرع اول تنها سه مصرع برای سراینده باقی میماند درحالی که میباید تعداد دوبیتیها ازبیست عدد کمتر نباشد لاجرم دراین قالب سراینده باید از قافیههای سه مصرع همهٔ سلسله دوبیتیها نیز قطع نظر نماید وآزادی عمل برای او تنها منحصر به یک مصرع است. درعین حال باتوجه به تکرار مطلع، سوژهٔ مطرح شده میباید به لحاظ موضوعی قابل گسترش باشد و در هر دوبیتی ازاین زنجیره بیستگانه رویکردی متفاوت و نه متغایر درپردازش به جنبههای دامنه پذیر مطلع اصلی باشد و دراین مجموعه باتوجه به عنوان اصلی تعرض غم مبنای محتوای واکنشهای معنوی حلقههای این زنجیرهٔ تک مطلعی است.[۳]
دیوان غمانه[ویرایش]
نمونه مطلوب دوبیتیهای تک مطلعی یا خُرادی در دیوان غمانه با تکیه بر زمینه اصلی موضوع (روی آوردن به دریا) بر مبنا مصرع معیار ز دست غم روم کشتی نشینم تبلور یافته است:
ز دست غم روم کشتی نشینم
مگر آن سوی غم جایی ببینم
روم سربر نهم برموج توفان
که بر درّد طلسم آهنینم
ز دست غم روم کشتی نشینم
که از هرسو غمی کرده کمینم
دویار با وفا دارم دوسویم
یسارم ظلمت و حسرت یمینم
ز دست غم روم کشتی نشینم
روم جایی که خویشی را نبینم
که از خیش همه خویشان پسینم
خورد شخم این دلم، صبح تا پسینم
ز دست غم روم کشتی نشینم
نیارد صبر بهره کمترینم
شکیبای شده از کاسه لبریز
چو دریایی که ژر فایش نبینم .