غزل در لغت به معنای عشقبازی و سخن گفتن با زنان است و در ادب فارسی به قالبی از شعر سنتی فارسی غزل میگویند. در قالب غزل که معمولاً بین ۵ تا ۱۴ بیت دارد، مصراعهای بیت نخست با مصراعهای زوج هم قافیه هستند. موضوع اصلی غزل بیان عواطف و احساسات، ذکر زیبایی و کمال معشوق و شکوه از روزگار است و ابیات غزل فارسی از لحاظ مضمون دارای استقلال اند. در آخرین بیت شاعر نام شعری یا تخلص خود را میآورد و بهترین بیت آن را شاه بیت یا بیت الغزل می گویند. قدیمیترین نمونه غزل مستقل و کامل را میتوان در آثار شهید بلخی، رودکی سمرقندی، دقیقی توسی یافت. در اوایل قرن ششم، قصیده از رونق افتاد و جای خود را به غزل داد.
محتویات
۱انواع غزل
۲نمودار گرافیکی غزل
۳غزل
۴تاریخچه
۵نمونه
۶منابع
۷پانویس
۸جستارهای وابسته
انواع غزل
غزل عاشقانه: انوری این نوع را جانی تازه بخشید و سعدی آن را به کمال رساند.
غزل عارفانه: سنایی غزنوی غزل عارفانه را شکل داد. عطار نیشابوری، مولوی بلخی، فخرالدین عراقی غزل عرفانی را رشد و تکامل بخشیدند. اوج غزل عارفانه در کار مولوی است.
غزل تلفیقی: در سده هفت و هشت هجری جریانی پدیدار شد که معانی و مضامین عارفانه و عاشقانه را در هم آمیخت. غزل اوحدی مراغهای، خواجوی کرمانی، عماد فقیه کرمانی، سلمان ساوجی و کاملترین نوع غزل در شعر حافظ است.
غزل قلندری: در این نوع غزل شاعر به وصف رندی، تظاهر به باده پرستی، لاابالی گری، طعن و کنایه به صوفیان و زاهدان ظاهر پرست میپردازد. نمونه این شعر در آثار سنایی غزنوی، خاقانی، عطار نیشابوری، عراقی، سعدی، حافظ یافت میشود.
غزل مضمون: این نوع به غزل سبک هندی مشهور است. در این نوع تمام همت شاعر، صرف یافتن مضمونهای تازه و نازک میشود. صائب تبریزی، طلب آملی، کلیم کاشانی از مشاهیر این شیوهاند. برخی شاعران ایرانی و هندی این نوع غزل را، به سبب افراط در نازکخیالی و تخیلات عجیب به سوی بی معنایی و ذهنیتهای غیرقابل فهم سوق دادند مانند: جلال اصفهانی و بیدل دهلوی.
غزل سیاسی-وطنی: محتوا مسائل حاد اجتماعی است. از جمله برخی آثار عارف قزوینی، فرخی یزدی، ابوالقاسم لاهوتی، غلامرضا قدسی، هوشنگ ابتهاج
غزل نو: برخی این نوع غزل را غزل تصویری نامیدهاند. این نوع غزل تحت تأثیر شعر نو پدید آمد. مشخصههای این نوع غزل زبان تازه و امروزی، غلبه تصاویر جدید و نو، وزنهای عروضی تازه و وحدت محتوا است.
نمونه برجسته این نوع غزل در آثار هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، سیمین بهبهانی، حسین منزوی، محمد علی بهمنی، بهمن صالحی میتوان یافت.
نمودار گرافیکی غزل
__________ * __________*
__________ __________*
__________ __________*
__________ __________*
غزل
غزل مشتق از مغازلت است و مغازلت عشق بازی باشد با زنان و حدیث کردن با ایشان و به زبان سخن شناسان غزل آن را گویند که مشتمل بر وصف شکل و شمایل محبوب و شرح نکایت و حکایت حال محب باشد و به نعمت جمال وصف زلف و خال و بیان هجر و وصال آراسته بود. (بدایع الافکار، ص ۷۱) هر شعر که مقصور باشد بر فنون عشقیات از وصف زلف و خال و حکایت وصل و هجر و تشوق به ذکر ریاحین و ازهار و ریاح و وصف دمن و اطلال باشد غزل خوانند. (المعجم، ص ۲۰۱)
تاریخچه
نخستین غزلهای فارسی (در قرن چهارم و پنجم هجری) در مجالس بزم و شادی، همراه با موسیقی خوانده میشده است. بعضی عقیده دارند که اصطلاح غزل و تغزل در دوران اوایل شعر فارسی تنها به بیتهای مقدمه قصیدهها اطلاق میشده است. در آثار باقیمانده از رودکی و شهید بلخی و دقیقی طوسی نمونههایی از غزل کامل و مستقل یافت میشود. در اواخر قرن پنجم، غزل به تدریج جای بیشتری در دیوان شاعران به خود اختصاص داد، به طوری که حتی شاعران قصیده سرایی همچون خاقانی یا شاعران منظومه سرایی چون نظامی نیز به سرودن غزل دست زدند. اما با ظهور سنایی، که شاعری عارف بود، نوعی خاص از غزل به وجود آمد که به «غزل عارفانه» معروف شد. این نوع از غزل را عطار، مولوی و فخرالدین عراقی به کمال رساندند. بدین ترتیب دو شاخه جداگانه غزل عاشقانه و غزل عارفانه مشخص شد. بر اثر رواج اصطلاحات اهل تصوف در میان شاعران، غزلهای بسیاری سروده شد که در آنها رنگ هر دو نوع غزل را دید و در حقیقت تلفیقی از این دو نوع است. غزلهای حافظ نمونه کامل غزل از این نوع است که در آنها معانی و مضامین عاشقانه و عارفانه به هم آمیخته است. با آنکه غزل پیوسته رنگ عاشقانه یا عارفانه داشته است، اما شاعرانی، از جمله سعدی و حافظ، گاه آن را برای مدح نیز به کار گرفتهاند. در غزلهای شاعران قرن چهارم تا ششم هجری، بیتهای غزل از نظر مضمون به هم پیوسته و نزدیک هستند، اما به تدریج این خصوصیت از بین رفت و هر بیت حاوی مضمون مستقلی شد. غزل که با حافظ به نقطه اوج خود رسیده بود، بعد از او رو به انحطاط گذاشت. در شعر مشروطیت غزل همانند دیگر قالبهای شعری به کار بیان افکار و عقاید سیاسی و اجتماعی آمد. اما در دوران معاصر، غزل کم و بیش به معنی قدیمی خود که شعر عاشقانه باشد بازگشته است. به عنوان مثال، سیمین بهبهانی با به کار بردن وزنهای غیرمتداول، نوعی از غزل را که به «غزل نو» معروف شده رایج کرده است.[۱] البته غزل نو، به طور کلی عنوان سبکی در غزل است که از اوایل دههٔ چهل خورشیدی(۱۳۴۰ خورشیدی) به بعد در کار غزلسرایان پدید آمد و همان مرحلهٔ پس از سبک غزل نیوکلاسیک و طیف شهریار و دیگران است. از چهرههای موفق غزل نو میتوان به حسین منزوی، محمدعلی بهمنی، قیصر امین پور، مریم جعفری آذرمانی و از دیگر غزل سرایان معاصر که در حفظ و گسترش این سبک از شعر کوشیدهاند میتوان به شفیعی کدکنی، منصور اوجی، صدرا ذوالریاستین، غلامحسن اولاد، منصور پایمرد، شاپور پساوند، عزیز شبانی، پرویز خائفی، اسماعیل عسلی، فیض شریفی و... اشاره کرد.
در سالهای اخیر (از اواسط دههٔ هفتاد) جریان غزل پست مدرن با پیوند زدن تکنیکها و اندیشهٔ شاعران سپیدسرای پست مدرن و قالب غزل راه جدیدی را در غزل معاصر گشود. هرچند با مخالفتهای جدی غزلسرایان کلاسیک روبرو شده است.[نیازمند منبع]
نمونه
شوری نهچنان گرفت ما راکز دست توان گرفت ما را
ما هیچ گرفتهایم از اواو هیچ از آن گرفت ما را
هر گه بتو عرض حال کردیمدر حال زبان گرفت ما را