loading...
سایت شعر فارسی
:| بازدید : 131 جمعه 03 شهریور 1396 نظرات (0)

هرگز حدودِ چیزها را درنیافتم

این همیشه قلبم را اناری دوپاره می‌کند.

برای همین دانه‌های دلم پیداست

اما آب ریخته جمع نمی‌شود 

انارِ پاره آدم نمی‌شود

من اما همیشه آدمم

آدمِ خودم

 

چیزی که نیمی‌ش مالِ من است

مالِ چه کسی‌ست

کسی که نیمی‌ش با من است

با چه کسی‌ست

 

هرگز حدودِ چیزها را درنیافتم 

این همیشه مرا سرگردان می‌کند

در یک آغوشِ کوچک

در پیراهنی متبرک

در لبی که می‌بوسم 

من اما همیشه پیدا می‌شوم 

در خودم

 

کسی که همیشه در سفر است

اهلیِ کدام سرزمین است

او که از خانه بیرون نمی‌رود

راهیِ کدام سفر است

 

هرگز خودم را در نیافتم

خودم را که حدود چیزها هستم 

این همیشه دهانم را 

به شعری تازه باز می‌کند.

—---------------------------------

#شهریار_بهروز

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1400
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 2,637
  • بازدید سال : 12,191
  • بازدید کلی : 132,312