loading...
سایت شعر فارسی
:| بازدید : 122 چهارشنبه 01 شهریور 1396 نظرات (0)

یک خلیفه بود در ایام پیش

کرده حاتم را غلام جود خویش

رایت اکرام و داد افراشته

فقر و حاجت از جهان بر داشته

بحر و در از بخششش صاف آمده

داد او از قاف تا قاف آمده

در جهان خاک ابر و آب بود

مظهر بخشایش وهاب بود

از عطااش بحر و کان در زلزله

سوی جودش قافله بر قافله

قبلهٔ حاجت در و دروازه‌اش

رفته در عالم بجود آوازه‌اش

هم عجم هم روم هم ترک و عرب

مانده از جود و سخااش در عجب

آب حیوان بود و دریای کرم

 

زنده گشته هم عرب زو هم عجم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1400
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 19
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 28
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 40
  • بازدید ماه : 2,659
  • بازدید سال : 12,213
  • بازدید کلی : 132,334